تنهایی
می دانم که خسته شده ای می دانم که تاب ماندن نداری می دانم قصدت رفتن است برو که دیگر وقت رفتن شده ! تو پرنده هستی و من گل خاصیت پرنده رهایی و رفتن و پریدن است و بخت گل ماندگاری و اسارت خاک و پرپر شدن برو و حتی نگاهی به پشت سرت نکن که دلم بیش از این نلرزد ! اگر بگویی خداحافظ جوابت را نمی دهم فقط رفتنت را تماشا می کنم نگو خداحافظ که پل برگشتنت ویران می شود ! برایت پلی می سازم از جمله « به امید دیدار دوباره » که اگر خواستی برگردی راهی برای برگشتنت باشد برو و یادت باشد که اینجا همیشه قلبی به خاطر تو در طپش است هر چند که می دانم فراموشم میکنی فراموش میکنی کسی را که با تمام وجود دوستت دارد عزیزم می دانم که مرا فراموش میکنی . . .
قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت |